مشروح مطلب
 
کد مطلب:129
موضوع:با یک کاسه عتیقه چند گربه فروختم
تعداد بازدید:2046
   
منبع : تپش، ضميمه روزنامه جام جم، چهارشنبه 5 مهر 1385، شماره 239، صفحه 16. -------------------------------------------------------------------------------- متن حكايت : عتيقه‌فروشي در روستايي به منزل رعيتي ساده وارد شد. ديد كاسه‌اي نفيس و قديمي دارد كه در گوشه‌اي افتاده و گربه در آن آب مي‌خورد. ديد اگر قيمت كاسه را بپرسد رعيت ملتفت مطلب مي‌شود و قيمت گراني بر آن مي‌نهد. لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگي داري آيا حاضري آن را به من بفروشي؟ رعيت گفت: چند مي‌خري؟ گفت: يك درهم. رعيت گربه را گرفت و به دست عتيقه‌فروش داد و گفت: خيرش را ببيني. عتيقه‌فروش پيش از خروج از خانه با خونسردي گفت: عموجان اين گربه ممكن است در راه تشنه‌اش شود بهتر است كاسه آب را هم به من بفروشي. رعيت گفت: قربان من به اين وسيله تا به حال پنج گربه فروخته‌ام. كاسه فروشي نيست
 
بازگشت
 
Skip Navigation Links.
 
Skip Navigation Links.
Skip Navigation Links.
 
 
کاربر مهمان خوش آمدید
۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت