مشروح مطلب
 
کد مطلب:129
موضوع:با یک کاسه عتیقه چند گربه فروختم
تعداد بازدید:2339
   
منبع : تپش، ضميمه روزنامه جام جم، چهارشنبه 5 مهر 1385، شماره 239، صفحه 16. -------------------------------------------------------------------------------- متن حكايت : عتيقه‌فروشي در روستايي به منزل رعيتي ساده وارد شد. ديد كاسه‌اي نفيس و قديمي دارد كه در گوشه‌اي افتاده و گربه در آن آب مي‌خورد. ديد اگر قيمت كاسه را بپرسد رعيت ملتفت مطلب مي‌شود و قيمت گراني بر آن مي‌نهد. لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگي داري آيا حاضري آن را به من بفروشي؟ رعيت گفت: چند مي‌خري؟ گفت: يك درهم. رعيت گربه را گرفت و به دست عتيقه‌فروش داد و گفت: خيرش را ببيني. عتيقه‌فروش پيش از خروج از خانه با خونسردي گفت: عموجان اين گربه ممكن است در راه تشنه‌اش شود بهتر است كاسه آب را هم به من بفروشي. رعيت گفت: قربان من به اين وسيله تا به حال پنج گربه فروخته‌ام. كاسه فروشي نيست
 
بازگشت
 
Skip Navigation Links.
 
Skip Navigation Links.
Skip Navigation Links.
 
 
کاربر مهمان خوش آمدید
۱۴۰۴ جمعه ۳۰ فروردين